فریاد 27 بهمن 1396 توسط سميرا يكه فلاح فریاد من همه گریز از درد بودچرا که من، در وحشت انگیز ترین شبها، آفتاب را به دعائی نومیدوار طلب می کرده ام. چراغی در دست ، چراغی در دلم. زنگار روحم را صیقل می زنم آینه ئی برابر آینه ات می گذارم تا از تو ابدیتی بسازم. مطلب قبلیمطلب بعدی