بزرگش کردم
12 فروردین 1397 توسط سميرا يكه فلاح
📝
بزرگش كردم…
“عشقم را ميگويم”
آنقدر بزرگ كه از باورِ خودش هم خارج شده بود
آنقدر بردمش بالا
كه ديگر دستِ خودم هم بهش نرسيد
او بزرگ و بزرگتر ميشد و
من كوچك و كوچك و كوچكتر…
هرچقدر دست تكان ميدادم،انگار نه انگار
داد ميزدم
“لعنتي…من خودم بزرگت كردم…”
صدايم نميرسيد كه نميرسيد…
من
همه چيز را يكجا از دست دادم…